دل نوشته های رویا برای دریا
سلام دخترم ، سلام تنها عشق من
روزا اونقدر سرگرم تو میشم که وقت کم میارم تا بیام تو وبلاگت برات بنویسم
عزیز دلم کم کم داری بزرگ می شی ، باورم نمی شه یک هفته دیگه می شی هشت ماهه!!!
هشت ماه تموم شد مثل برق و باد تو یه چشم به هم زدن !!! این همه زمان گذشت از اولین
لحظه ای که دیدمت از اون لحظه شیرین و ناب . با اینکه زیر تیغ جراحی بودم ولی دیدنت برام
اونقدر شیرین بود که موقعیتمو فراموش کرده بودم . اون لحظه زیباترین و آرامش بخش ترین
و تکرار نشدنی ترین لحظه عمرم بود ... چقدر کوچولو و زیبا بودی
دریای من با وجود اینکه این مدت شیرین بود و گاهی بسیار سخت مخصوصا روزهای اول بعد
از عمل ولی باز هم دوست دارم اون لحظه رو هزاران بار زندگی کنم ...
عزیزم شاید روزی وقتی بزرگ شدی وقتی تونستی خیلی چیزارو بفهمی اینجارو بخونی
شاید با بی تفاوتی بخونی شاید با عشق و علاقه بخونی نمی دونم صاحب چه شخصیتی
بشی !!! ولی هرجور باشی اینو با همه قلبت باور کن که من و بابایی عاشقانه دوستت
داریم و خواهیم داشت و تنها وجود توست که مارو می تونه تو این زندگی با این روزهای
تکراری و خاکستری دلگرم کنه و فقط تو به روزهامون زیبایی میدی ...
عزیز دلم نفس هات همه نفس های منه . تو بهترین نعمتی هستی که خدا بهمون عطا
کرده .
از خدای مهربونم واست یک عمر سلامتی و پاکی و زیبایی آرزو دارم