دریادریا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

دریا عشق مامان و بابا

دخترک ده و نیم ماهه من

سلام بالاخره بعد از یک غیبت طولانی من برگشتم ... از دوستای دریا و همین طور دخترم دریا بخاطر این نبودن طولانی مدت  معذرت می خوام تو این یک و نیم ماه دخترک من کلی بزرگ شده کلی پیشرفت کرده . دخترک من الان می تونه چهاردست و پا راه بره ، می تونه بیشتر حرفامون رو متوجه بشه ، تلاش می کنه دستشو از جایی بگیره و بلند بشه . واسه رسیدن به خواسته هاش جیغ های بنفش می زنه و من و بابایی تسلیمه تسلیم میشیم !!!!!!! هنوز از دندونای دخترک من خبری نیست . نمی شه حتی یک دقیقه تنهاش گذاشت چون دخترک من از همه جا سردرمیاره معمولا هم از جاهای حطرناک مثل زیر میز ناهارخوری ، جلوی قسمت تیز میز تی وی یا در حال کشیدن وسایل روی میز !!!!!!!!! ...
31 فروردين 1391

دریا

  این روزا به دلیل اسباب کشی به خونه جدید اونقدر سرم شلوغه که نتونستم آپ کنم ایشالله با یه عالمه حرف در مورد دخملم از خونه جدید خواهم آمد ...
10 اسفند 1390

8 ماهگیه دریا

دختر ماهم  8 ماهگیت مبارک فدای اون خنده های شیرینت ، فدای اون دستای کوچولوت . فدات بشم که با اون اخلاق خوبت همه رو عاشق خودت می کنی اونقدر خونگرمی که هر کی یه لبخند میزنه خودتو پرت می کنی تو بغلش  حتی اگه کسی کاری به کارت هم نداشته باشه تو باهاش حرف می زنی و بهش لبخند می زنی من عاشق این اخلاقتم     ...
16 بهمن 1390

دل نوشته های رویا برای دریا

سلام دخترم ، سلام تنها عشق من روزا اونقدر سرگرم تو میشم که وقت کم میارم تا بیام تو وبلاگت برات بنویسم عزیز دلم کم کم داری بزرگ می شی ، باورم نمی شه یک هفته دیگه می شی هشت ماهه!!! هشت ماه تموم شد مثل برق و باد تو یه چشم به هم زدن !!! این همه زمان گذشت از اولین لحظه ای که دیدمت از اون لحظه شیرین و ناب . با اینکه زیر تیغ جراحی بودم ولی دیدنت برام اونقدر شیرین بود که موقعیتمو فراموش کرده بودم . اون لحظه زیباترین و آرامش بخش ترین و تکرار نشدنی ترین لحظه عمرم بود ... چقدر کوچولو و زیبا بودی دریای من با وجود اینکه  این مدت شیرین بود و گاهی بسیار سخت مخصوصا روزهای اول بعد از عمل ولی  باز هم دوست دارم اون لحظه رو هزاران با...
4 بهمن 1390

بدون عنوان

خدارو شکر بالاخره بعد از یک هفته سرماخوردگیه دخملم تموم شد یه سرماخوردگیه ویروسی تب دار لعنتی !!!!!! حسابی دختر منو بداخلاق و بی حوصله کرده بود ... دخمل من  عادت نداره تو سرمای زمستون زیاد بیرون بره منم تو این دو هفته زیاد این ور اون ور بردمت باعث شدم سرما بخوری مامانی ازت معذرت میخواد دخمل من خیلی ناز و شیطون شدی ، دوست داری با همه چی بازی کنی جز اسباب بازیات!!! با دسته کلید بازی می کنی با شکلات بازی می کنی با کنترل تی وی بازی می کنی عاشق باتریاش هستی ولی توجهی به اسباب بازیات نمی کنی عاشق کثیف کاری با بشقاب غذات هستی هر روز چند دست لباس عوض می کنم با بزرگتر شدنت شلوغ تر و پر سروصداتر می شی من عاش...
27 دی 1390

بدون عنوان

دریای من سه روزه تب کرده . خیلی بی حوصله و بی حال شده خدایا زوده زود خوبش کن ...
20 دی 1390